اینجا...تو این دنیا....من تنهاترینم!

از زندگیم می نویسم...از گذشته،امروز و شاید فردا!

اینجا...تو این دنیا....من تنهاترینم!

از زندگیم می نویسم...از گذشته،امروز و شاید فردا!

مرگ.....

بیشتر موقها یادم میره که مرگ انقد بهم نزدیکه که هر لحظه ممکنه دستاشو دور گردنم حلقه کنه !

از گناهایی که کردم پشیمونم می ترسم فرصت کافی برای جبرانشون نداشته باشم....از شبای تاریک قبرستون می ترسم.