اینجا...تو این دنیا....من تنهاترینم!

از زندگیم می نویسم...از گذشته،امروز و شاید فردا!

اینجا...تو این دنیا....من تنهاترینم!

از زندگیم می نویسم...از گذشته،امروز و شاید فردا!

مشکل من با آدما....!

مشکل من با آدما اینه که بدون توجه به حد و مرزهایی که من مشخص کردم مثل گوسفند سرشون رو می اندازن پایین و دلشون می خواد از این مرزها رد بشن و وارد جایی بشن که نباید بشن....!  

هر وقت که با این نوع رفتارشون روبه رو می شم به خودم قول می دم که رفتارم رو باهاشون خشکتر کنم ولی بعد چند وقت به سان آلزایمری ها یادم می ره که چه قولی دادم که البته مشکل از اینکه من نمی تونم با کسی قاطی نشم...!

حالا قراره که بادو نفر از همین آدمهای گوسفند که البته یکیشون وضعیتش بهتره و اون یکی بدتر!برم مسافرت!!!! 

فکرش رو بکن چه خوشی بگذره به من!میرم که اعصاب خورد بشه! 

آه خدای من