اینجا...تو این دنیا....من تنهاترینم!

از زندگیم می نویسم...از گذشته،امروز و شاید فردا!

اینجا...تو این دنیا....من تنهاترینم!

از زندگیم می نویسم...از گذشته،امروز و شاید فردا!

روز مادر

روز مادر،روز تلخی واسم بود.اصلا دست خودم نبود ناراحت بودم و دوست نداشتم خونه بمونم! 

تو حیاط،روی تاپ نشسته بودم و با کلید در خونه ور می رفتم!  

مگه من چه فرقی با دخترای دیگه دارم؟ 

دوست دارم منم مادر داشته باشم! 

منم قلب دارم...یه قلب که حتی بیشتر از بقیه واسه تپیدن عجله داره!