اینجا...تو این دنیا....من تنهاترینم!

از زندگیم می نویسم...از گذشته،امروز و شاید فردا!

اینجا...تو این دنیا....من تنهاترینم!

از زندگیم می نویسم...از گذشته،امروز و شاید فردا!

نه دیگه! تلاشی واسه ی عوض شدن نمی کنم...دیگه خودمو رها می کنم و می سپارم به رودخونه ی زندگی....همونی که قبلن توش بودم. دیگه تلاشی واسه ی رفتن به یه رودخونه ی دیگه رو نمی کنم می زارم همین رودخونه ایی که  بیست ساله توشم منو با خودش ببره شاید رسیدم به دریا! 

خسته شدم...می خوام رها بشم از مقاومت کردن خسته شدم...تنم درد می کنه!