اینجا...تو این دنیا....من تنهاترینم!

از زندگیم می نویسم...از گذشته،امروز و شاید فردا!

اینجا...تو این دنیا....من تنهاترینم!

از زندگیم می نویسم...از گذشته،امروز و شاید فردا!

ترس از گناه....

شبا که می خوام بخوابم...همه ی گناهایی رو که کردم تو ذهنم می یاد و ترس تموم وجودمو می گیره که چه جوری با این همه گناه برم اون دنیا؟و تصمیم می گیرم توبه کنم و حسابمو پاک کنم....صبحا که بیدار می شم ترسم کمتر می شه و حتی جرات این رو دارم که گناه کنم!!! 

ولی به هر حال به شدت از مرگ می ترسم...خیلییییی زیاد!